ترکمن گل لری

شخصیت ها ـ فرهنگ و تاریخ ترکمن


تورکی زبان قانونمندی است

توجه کرده اید دربرخي ازمهماني ها به خصوص، اگر در جمع  پزشکي باشد همه او را سئوال پيچ مي کنند. يکي مي پرسد : «  مرتب دل درد دارم چکارکنم ؟» يکي سئوال مي کنه : «ا گرچربي خون بالاباشد مي توانم فلان غذا را بخورم يانه » و...

وقتي مهمان عزیز و متخصصی به منزل می آید، آن هم نویسنده و محقق و شاعر تورکی قاشقایی به همراه شاعر و محقق تورکی خراسانی، چاره اي جز گفتگو درمورد یکی از مهم ترین اصول زبان تورکی نيست. به مدت حدود يک ساعت افتخار داشتیم حضورگرم و صميمي شان را در منزل احساس کنیم و اين عزيزان کساني نبودند جز اساتید گرانقدر مردانی رحیمی و عرب خدری از نویسندگان و شاعران و محققین خوب زبان تورکی. گفتگویی کوتاه، صمیمی و دوستانه با ايشان در مورد قانونمندی زبان ترکی تقديم حضورتان مي شود امید که مورد توجه و پسند قرار گیرد:...


ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

امير عليشير( ميرالي) –– نوايي (ره) (1501 – 1441 م. )

·        ملا عاشور قاضي

·        بي بي مريم شرعي     

ashourghazi@yahoo.com

 

1)     اشاره اي مختصر به زندگينامه شاعر و جايگاه او در دنياي شعر و ادب

« ميرالي » (اميرعليشير) متخلص به «نوايي» از بزرگترين شخصيت هاي ادبيات ترك است كه در دوران تيموريان رشد يافته و به كمال رسيده است. «نام شكوهمند وي در كنار ساير شخصيت هاي ادبي جهان از قبيل : هومر ، دانته ، شكسپير ، فردوسي ، نظامي ، مولوي ، تاگور ، لوسين ، تولستوي و ديگران قرار مي گيرد. امير نظام الدين علي شير نوايي در ماه فوريه سال 1441 ميلادي (844 هجري) در شهر هرات به دنيا آمد. نام پدرش غياث الدين كچگينه بهادر يكي از حكمرانان تيموريان بود ».

(محمد صالح راسخ يلدرم ، تاريخ و فرهنگ تركمنها ، به اهتمام ؛ عبدالعزيز عمر ، پيشاور ، 1382 ، صفحه 159 – 158)

«اميرعليشير نوايي در روزگار خود مورد توجه و احترام اعاظم دانشمندان بوده است.


ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

بشنو از ياد خوش حضرت مولانا

                        - اشعار تركي مولوي - 

-          ملا عاشور قاضي

-          بي بي مريم شرعي 

تمامي مطالب زير مستند است و به منابع آنها در آخر مقاله اشاره شده است .
 مولانا جلال الدين محمد بن بهاءالدين بن حسيني الخطيبي معروف به مولوي بلخي, از نوابغ جهان اسلام و آفتاب درخشان فرهنگ عرفاني و معنوي ايران است. در ششم ربيع الاول سال 604 هجري قمري(1207ميلادي)در شهر بلخ به دنيا آمد.وي از تركان خوارزمشاهي بلخ
(1) است. در كودكي همراه پدرش به زيارت بيت الله رفت و پس از مراجعت از مكه مكرمه با پدرش به سرزمين آسياي صغير مهاجرت كرد (2) و در شهر قونيه مسكن گزيد. آشنايي مولوي با شمس تبريزي كه از عرفاي بنام قرن هفتم هجري است نقطه عطفي در تاريخ زندگي اين شاعر بزرگ مي باشد . محمد بن علي شمس از اهالي تبريز بود و تبار وي به تركان قبچاق مي رسيد ، چنانكه مولوي به اين موضوع تصريح دارد :

 زهي بزم خداوندي زهي مي هاي شاهانه

زهي يغما كه مي آرد شه قبچاق تركانه (3)


ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

غرور ...

نويسنده: گل سا | تاريخ: سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

تخریب میراث فرهنگی


اگر خاطرات چند دهۀ خود را ورق بزنیم در نزدیکی مرز ترکمنستان وشرق دریای خزر شهری را تداعی می کنیم که نسبت به سایر بلاد کشور متمایز و از ویژگی های منحصربه فردی برخوردار بود. طراحی آن جزو مدرن ترین بافت های شهری جهان وساختمان ها و اماکن موجودش چشم هرتازه واردی را خیره می کرد. البته بقایای مانده از دهه های پیشینش هنوز هم چشم نواز و برای گردشگرانی که علاقمند به معماری وآثار تاریخی هستند بی نظیر است. در جای جای این شهر به ساختمان هایی بر می خوریم که در هیچ نقطه ای از ایران نظیر آن را سراغ نداریم. تعدادی از این اماکن و ساختمان ها از الوارها و چوب هایی با الهام از معماری کشور همسایه ترکمنستان(شوروی سابق) بنا گردیده و تعدادی دیگر نیز بوسیله آجرهایی که از دیوار تاریخی قزل آلانگ (دیوار اسکندر) استخراج شده احداث شده است. البته جای بسی تأسف است که فقر در نقطه ای ازکشور به حدی برسد که مردم با تخریب آثار تاریخی سرپناه هایی برای خود درست کنند. ریشه یابی این مسئله مجال بیشتری می خواهد اما باید به عدم توجه دولت زمان به حفظ آثار تاریخی و عدم فرهنگ سازی در حفظ آن از سوی ساکنین و حوالی اشاره کرد. چراکه این مسئله از سوی مسئولین وقت درطی دهه های قبل از انقلاب اتفاق افتاده و خیانتی عظیم را در ذهن..... ترسم نموده است.

مع الوصف برای پیشرفت یک منطقه دولت محترم برنامه هایی را پیش بینی نموده و می نماید. چه این اتفاق می تواند در مورد شهرهای بزرگ با احداث طرح های بزرگ صنعتی صورت گیرد ودر شهر های حواشی و کوچکتر که از پتانسیل های دیگری برخوردارند و زمینه های پیشرفت به نسبت سایر نقاط را ندارند  می توان از بررسی منابع  و ویژگی های موجود خودشان اقدام نمود.

در مورد شهر گمش تپه از شهرستان گمیشان  چند طرح حائز اهمیت و کاربرد ی دراجرای برنامه های توسعه شهری و منطقه ای استان و از برنامه های سند چشم انداز دولت وجود دارد که یکی از آنها حفظ آثار فرهنگی و تاریخی و بهینه سازی بافت شهری و رسیدگی به نقاط دیدنی و گردشگری برای جذب توریست در منطقه از اهمیت زیادی برخوردار است .

سازمان میراث فرهنگی وگردشگری استان لازم است تمام همت خود را در حفظ بنا هایی که ارزش بالایی دارند بکار گیرند. البته لازم به یاد آوری است تعدادی از این ساختمان ها بعنوان میراث فرهنگی کشورثبت گردیده و جای قدردانی از مسئولین ذیربط را دارد، اما تعدادی دیگر هنوز باقی مانده و تخریب آنها لطمه بزرگی ایجاد می کند، مخصو صاََ اماکنی که تأثیر مثبتی دارند ودر حواشی خیابان های اصلی و در معرض دید قرار دارند ، ضروری است که حفظ گردند و آینده فرهنگی مردم  را نجات دهند.        

 

نويسنده: گل سا | تاريخ: پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

بدون شرح

لطفاً ادامه مطلب را ببینید.


ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

ابونصر فارابي‌ (ارسطوي‌ دوم) .3,

شاگردان‌ فارابي‌
-37-1 اگر چه‌ نفوذ فلسفه‌ي‌ فارابي‌ در آيندگان‌ بسيار بود، ولي‌ شاگردان‌ زيادي‌ نداشت، و از ميان‌ چند شاگرد كه‌ براي‌ او ذكر كرده‌اند يكي: ابوزكريا يحي‌ بن‌ عدي‌ المنطقي‌ (در گذشته‌ي‌ حدود 364 ه'ق') است‌ كه‌ به‌ سبب‌ ترجمه‌ي‌ كتب‌ ارسطو معروف‌ شده‌ است. و اين‌ ابوزكريا، شاگردي‌ به‌ نام: ابوسليمان‌ محمدبن‌ طاهربن‌ بهرام‌ السجستاني‌ داشت. 

 


ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

ابونصر فارابي‌ (ارسطوي‌ دوم) .2.

فارابي‌ و آشتي‌ ميان‌ حكمت‌ و شريعت‌
-22-1 فارابي‌ زماني‌ كه‌ مي‌خواهد ميان‌ فلسفه‌ و دين‌ يا حكمت‌ و شريعت‌ توفيق‌ دهد، رأي‌ خود را به‌ دو پايه‌ي‌ مي‌گذارد:
نخست‌ آنكه‌ مي‌گويد: شريعت‌ و حكمت‌ به‌ اصل‌ واحدي‌ برمي‌گردد چه‌ بازگشت‌ شريعت‌ به‌ وحي‌ است‌ و وحي‌ از جانب‌ خداست‌ و بازگشت‌ فلسفه‌ به‌ طبيعت‌ است‌ و طبيعت‌ نيز صنع‌ خدا و آفريده‌ي‌ اوست.
دوم‌ آنكه: پيامبر و فيلسوف‌ هر دو معرفت‌ را از سرچشمه‌ي‌ علم‌ الهي‌ مي‌گيرند، پيامبر به‌ واسطه‌ي‌ جبرئيل‌ كه‌ حامل‌ وحي‌ براي‌ اوست، و فيلسوف‌ پس‌ از آنكه‌ عقل‌ او مستفاد(42) شد معرفت‌ را به‌ توسط‌ آن‌ از عقل‌ فعال‌ مي‌گيرد. تفاوت‌ ظاهري‌ هم‌ كه‌ وجود دارد، از ميان‌ مي‌رود هرگاه‌ بدانيم‌ كه‌ اعتقاد فارابي‌ براين‌ است‌ كه: عقول، همان‌ فرشتگانند، و «عقل‌ دهم» واسطه‌ي‌ ميان‌ عالم‌ بالا و عالم‌ ماست. فرق‌ ظاهري‌ ميان‌ «حكمت‌ دان» و «پيامبر» از آنجاست‌ كه‌ پيامبر حقايق‌ را به‌ طور جلي‌ و آشكار و به‌ اشكال‌ مختلف‌ آن‌ از عالم‌ بالا مي‌گيرد و ليكن‌ فيلسوف‌ برخلاف‌ او، حقايق‌ را از قرائن‌ و به‌ وسيله‌ي‌ استنتاج‌ و استدلال‌ استنباط‌ مي‌كند و مي‌كوشد تا آنها را مجرد و عاري‌ از متعلقات‌ ماده‌ در نظر گيرد.(43)


ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

ابونصر فارابي‌ (ارسطوي‌ دوم) .1,

زندگي‌ نامه(1)
-1-1 پس‌ از روزگار ترجمه‌ي‌ آثار يوناني‌ به‌ زبان‌ تازي، نخستين‌ حكيم‌ و فيلسوف‌ جامع‌ ايراني‌ بدون‌ هيچ‌ ترديدي‌ فارابي‌ است.
‌ابونصر محمدبن‌ طرخان‌ بن‌ اوزلغ‌ فارابي، كه‌ او را فيلسوف‌ المسلمين‌ نام‌ داده‌اند، بي‌شك‌ يكي‌ از بزرگ‌ترين‌ فيلسوفان‌ اسلام‌ و يكي‌ از نوابغ‌ ايران‌ است.
‌در نام‌ و اصل‌ و نسب‌ و منشأ او ميان‌ عالمان‌ رجال‌ اختلاف‌ است. ابن‌ النديم‌ در: الفهرست، و شهر زوري‌ در: تاريخ‌ الحكمأ، و ابن‌ ابي‌ اصيبعه‌ در: طبقات‌ الأطبأ نسبت‌ او را فارسي‌ مي‌دانند و برخي‌ از دانشمندان‌ روزگار ما هم‌ بر اين‌ عقيده‌اند. 

-2-1 ما از روزگار زندگي‌ و جريان‌ حيات‌ فارابي‌ چيز زيادي‌ نمي‌دانيم‌ و نيز به‌ طور قطع‌ و يقين‌ نمي‌دانيم‌ كه‌ سير تحصيل‌ و كسب‌ دانش‌ و بينش‌ او به‌ چه‌ نحوي‌ بوده‌ است.


ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

آثار زبان ترکمنی در زبان سرخ پوستان امریکا

اثر میرفاتح زکییف:محقق و استاد تاریخ دانشگاه غازان

 

ترجمه: دکتر رحمت قاضیانی

 

    قدیمیترین ریشه های قومی انسانها معمولا از طریق زبان شناسان و با بررسی مطالعات زبانشناسان و با اضافه کردن مشاهدات باستانشناسی به ان پیدا می کنند.در علوم زبانشناسی و تاریخی مرسوم در اروپا و روسیه،که با ادعای مرکزیت برای هندواروپائی ها نوشته شده،سعی شده که تقسیم زبان اورال-التائی به زبان های التائی و اورالی از حدود ده هزار سال پیش و تقسیم زبان آلتائی به زبان های ترکی –مغولی ، منچوری و ژاپنی- کره ای از حدود شش هزار سال پیش و تقسیم زبان ترکی – مغولی به زبان های ترکی و مغولی حدود چهار هزار سال پیش اتفاق افتاده است....


ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

این عکس و شعرش خیلی درد آوره

نويسنده: گل سا | تاريخ: دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

مسکین قلیچ

ملا مسکین قلیجنگ یاشایشی حقنده بزه گلیب یتن معلومات لار شیله اول ۱۲۶۸نجی قمری یلده انادان بولیب ۱۳۲۵نجی یلده آرادان چقیب دور دیب گورینگ ادیلیار مسکین قلیجنگ قیزی آق بیکه نینگ بران معلوماتینه گورا شاعر ۱۲۷۸نجی یلده دنیا اینب ۱۳۲۷نجی یلده آرادان چقیب دور ولی اونینگ آنیق ها چان دنیا اینب وهایسی وقت آرادان چیقانی تحقیق بللب بولانیوق .


ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

نورمحمد عندلیب

نورمحمد عندلیب از نمایندگان شاخص و برجسته ادبیات کلاسیک ترکمن به شمار می رود. وی ضمن مطالعه تاریخ، زبان و ادبیات ملل شرق آفریننده و روایتگر توانای منظومه «لیلی و مجنون» است. آثار ارزشمند شاعر برای مطالعه ی تاریخ، زبان و ادبیات ترکمن در قرن 18 میراثی گرانبهاست.
نورمحمد عندلیب به تخمین در سال 1710 میلادی در منطقه «غارا مازی» از توابع شهر ییلانی ترکمنستان به دنیا آمده و در سال 1770 از دنیا رفته است. عندلیب شاعری کلاسیک و مترجمی بغایت توانا است. وی ضمن استفاده از زبان های عربی و فارسی و بعضی اشعار خود را به زبان فارسی سروده و برخی از آثار را نیز از زبان عربی به ترکمنی ترجمه کرده است.


ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

غارری آتانینگ نصیحتلری

بیر بار اکن بیر یوق اکن ، قدیم زماندا بیر پادشاه بار اکن. او پادشاه آیال ارکک دیمان، غارری آدم بولسه، چوله تاشلار اکن. بول پادشاه نینگ اوز نوکر لریندان بیرینینگ غارری آتاسی بار اکن. اول بیر گون غارری آتاسینی ارقاسینه آلیب ، بیر چوله تاشلاماق اوچین اوغرایار. باریارکا، خالص یاداب" بیر آزجیق دینج آلاین" دییب، بیر توممگینگ اوستوندا اوتوریار. شول وقت آتاسی لاح لاح ادیب گولیار.

اوندا اوغلی :
آتا ، من سنی چوله تاشلاماغا باریارین 

سن بولسه گولیارسینگلا بول نامه بولدیغی ؟ دییار.


ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

محمد فضولی

(1498 ـ 1556)

محمد سلیمان اوغلی فضولی شرق ینگ اینگ مشهور شاعرلریدن بیری و ترک شاعرلری نینگ شیرین کلام سخنوری دیر. منبع لرنینگ کورستیشیچه فضولی میلادی 1498 نچی ییلی کربلا شهریده توغیلیب دیر. او آذربایجان ده و بغداد ده تحصیل کوریب، اوشه دور نینگ متداول علملرینی یخشی اورگه نیب دیر. یاش محمد شاعر صفتیده بغداد ده وایه گه یتدی . اونینگ فضولی تخلصی یانیگه بغدادی نسبتی نینگ قوشیلیب کیلیشی شوندن. بوله جک شاعر مکتب نی قونت اشتیاق بیلن اوقیگن.


ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

عشق مختومقلی و مولانا ( بخش ششم )

« احمد خوزینی »

ترجمه : در دلم عشق به جوش آمد و از دردش سوختم ، هر چه جمع كرده بودم به باد رفت و با ابر ها همآغوش شد . فلك كمرم را خم كرده و به چرخ پــيچاند . با چشم خريدار چه كسي مرا توانست ببيند ، باران هجر باريد و سيل غم مرا فرا گرفت .   با سيل غم رفتم و به شهر عشق رسيدم ، در شهر عشق حيران ماندم و غريب ، خيالم را به فكر دادم و عقلم را به باد ،  خنجر عشق را كشيدم و دل هجران را بريدم ، شهره عالم شدم زير آفتاب خشكيدم . ...


ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

عشق مختومقلی و مولانا ( بخش پنجم )

« احمد خوزینی »

عقليمي آينيتدي عشقينگ هواسي            يوز جان بولسا بير گورنوشينگ فداسي
                                                                                 « مختومقلي »
       ترجمه : هواي عشق عقلم را به خودش عادت داد و اگر صد جان هم داشتم به يك نگاه عاشقانه فدا مي كردم .
 
ببرد خواب مرا عشق و عشق خواب برد         كه عشق جان و خرد را بنيم جو نخرد
                                                                               « مولانا »
                                                       ***

ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

عشق مختومقلی و مولانا ( بخش چهارم )

« احمد خوزینی »

حق دوستي كملمز ، كونه جهاندير         ليكن جهان ايچره دوستي پــنهاندير
دوست بولانا بو ايكي ايش نشاندير          يورك عشقدان دولا ، ديده نم بيله
                                                                « مختومقلي »
      ترجمه : در اين سراي باقي دوستان واقعي كم نمي شوند ليكن دوستي كار پــنهاني است . براي كساني كه دوست مي شوند اين دو حرف نشانه اي است : آنكه عشق تمام وجودش را احاطه كرده ديدگان نمناكي دارد .  
                                                      ***

ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

عشق مختومقلی و مولانا ( بخش سوم )

« احمد خوزینی »

مختومقلي ، عشق ميداندير                بو ميدانا گيرن جاندير
جانينگ هم تنده ميهماندير                  برن بير گون آلاسي دير
                                                                 « مختومقلي »
       ترجمه : اي مختومقلي ؛ عشق بسان ميداني است كه تنها جان در آن توانسته جاي گيرد و آن هم مهماني بيش نيست ، عاقبت روزي خواهد رسيد كه صاحب اصليش آن را نيز خواهد گرفت .
 
گر عمر بشد عمر دگر داد خدا                      گر عمر فنا بمرد نك عمر بقا
عشق آبحياتست در اين آب در آ                    هر قطره از اين بحر حياتست جدا
                                                                                        « مولانا »
***

ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |

عشق مختومقلی و مولانا ( بخش دوم )

« احمد خوزینی »

سيري در اشعار مختومقلي و مولانا
 
اول دوري – دورانيم چرخ بولاشديردي        غم جانيم قوراتدي ، اوت توتاشديردي
عشق مني يانديردي ، حد دن آشيردي       يوره گيم ايچيمدن چيقيپ بارادير
                                                                         « مختومقلي »
       ترجمه : چرخ فلك روزگارم را به هم ريخت و غم جانم را به آتش كشيد و از بين برد . عشق تاب و توانم را زدود و كم مانده است كه قلبم از بدن خارج شود .
 
اي دريغا كه حريفان همه سر بنهادند                      باده عشق عمل كرد و همه افتادند
همه را از تپــش عشق قبا تنگ آمد                        كله از سر بنهادند و كمر بگشادند
                                                                                                   « مولانا »
                                                        ***

ادامه مطلب
نويسنده: گل سا | تاريخ: سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |